کد مطلب:291008 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:703

عصر زندگی 6
برادری اسلامی ، كه در متن قرآن كریم مطرح گردیده است و در زمان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله جامه عمل پوشیده است . اینها اصل بردباری و اخوت و مساوات و برابری را تثبیت می كند، زیرا كه برادری با تبعیض و اختلاف طبقاتی و داشتنهای افراطی و نداشتنهای تفریطی مطلقا سازگار نیست . همچنین در احادیث حق و حقوق مؤ منان نسبت به یكدیگر اگر نیك نگریسته شود و سبك و شیوه بیان و واژگانی آنها درست مورد دقت قرار گیرد، كاملا روشن می شود كه در جامعه اسلامی باید همسانی و همسویی حاكم باشد.

پس از این نمونه ها كه یاد شد، درباره دوران ظهور و تحقق اصل مساوات و گسترش برادری و برابری در سراسر اجتماعات ، احادیثی رسیده است كه از بیان و محتوای آنها می توان كشف كرد كه در دوران امام منجی مساوات اجتماعی در سطحی بسیار متعالی عینیت می یابد، كه شاید چگونگی آن و فراگیری و عمق نفوذ آن ، در این روزگاران ، برای ما - با ذهنیتهای موجود پذیرفتنی نباشد. و شاید برنامه و روشهای امام موعود علیه السلام در این زمینه از جمله معیارها و اصول اجتماعی اسلامی است كه در آنها تحریف روی داده است ، آنطور كه باید مطرح نگردیده و تبیین و تفسیر نگشته است لیكن امام مهدی علیه السلام آنها را به شكل درست و اصلی و اسلامیش ‍ دیگر بار عرضه می كند، چنانكه در بخش ((برنامه و كتاب جدید)) مطرح خواهیم كرد، كه امام مهدی علیه السلام اسلام جدید و كتاب تازه ای عرضه می كند. و با توجه به اینكه اسلام دینی ابدی و قرآن قانون جاودانه است ، آیین نو و كتاب تازه به معنای برداشتها و تفسیرها و كشف مسائل و قوانینی است كه در جامعه های اسلامی یا دچار تحریف گشته یا شناخته نشده است ، و اگر شناخته شده بدانها عمل نشده است . از این رو ممكن است با نشر تربیت قرآنی درست و تعالی بخشیدن به انگیزه ها و ایجاد آرمانهای انسانی در ذهن جامعه و افراد، انسان گرایی و انسان دوستی چنان عمیق و ریشه ای گردد، و تعهد و تكلیف شناسی و مسؤ ولیت پذیری بدان پایه در درون آدمیان جایگزین شود، كه حتی اموال شخصی ، بدون هیچ مانعی برای رفاه انسانها صرف گردد. و هنگامی كه امام از مردم دعوت كند كه از اموال شخصی خود به دیگران بدهند و نیازهای جامعه را بر آورند، یا هر چه دارند روی هم بریزند و همگی در خانواده ای بزرگ به نام خانواده بشری برادرانه زندگی كنند، همه آمادگی داشته باشند، و از دستورات امام در این زمینه ها با آغوش باز فرمان برند. زمینه ها و هسته های اصلی این معیارها و ضوابط در روابط اجتماعی ، در تعالیم اسلامی آموزش داده شده است و ما نمونه هایی از آنها را آوردیم . این تعالیم در سطح جامعه بشری ، در هنگامه ظهور و رستاخیز دولت مهدی علیه السلام ، شكوفا خواهد شد.

روشن است كه اجرای دقیق و قاطع و بدون استثنای اصل مساوات در سه محور یاد شده ، جامعه مرفه و هم سطح را می سازد، و ریشه طبقه و امتیازات طبقاتی و افراط و تفریط مالی را می خشكاند، و نیازی برای اجرای مساوات در اموال شخصی نمی ماند، و بر فرض بماند، برنامه های متعالی تری در كار است ، كه افراط و تفریطها را بكلی ریشه كن می كند، و تعادل و توازنی عادلانه و انسانی برقرار می سازد، احادیثی در این زمینه رسیده است كه همگی بیانگر همین اصل است :



پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((ابشر كم بالمهدی یبعث فی امتی ... یرضی عنه ساكن السماء و ساكن الارض یقسم المال صحاحا. فقال له رجل : و ما صحاحا؟ قال : السویة بین الناس . ))

- به مهدی بشارتتان می دهم . او از میان امت من برانگیخته می شود... ساكنان آسمان و زمین از او خشنود خواهند بود. او مال را درست درست تقسیم می كند مردی پرسید: درست درست چیست ؟ فرمود: ((میان همه ، مساوی .))

امام باقر علیه السلام :

((... فانه (القائم ) یقسم السویة ، و یعدل فی خلق الرحمان : البر منهم و الفاجر... ))

-... امام قائم (اموال را) برابر تقسیم می كند و میان (همه ) مردم - نیكوكار و بدكار - به عدالت رفتار می نماید... .

((و یسوی بین الناس حتی لاتری محتاجا الی الزكاة ... ) ))

-... (امام مهدی علیه السلام ) میان مردم به مساوات رفتار می كند، به گونه ای كه به زكات نیازی نباشد...

تعالیم اسلامی در این زمینه فراوان است . در اینجا به همین چند حدیث بسنده می گردد. برخی دیگر از این احادیث در فصل ((رفاه اقتصادی )) یاد شد و تفسیر و تبیین گشت .

تشكیل حكومت فراگیر جهانی

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

از برنامه های امام مهدی علیه السلام ، تشكیل حكومت فراگیر جهانی است ، و اداره همه اجتماعات از یك نقطه و با یك سیاست و برنامه . در آن دوران و به دست امام بزرگ انسان ، آرمان والای تشكیل جامعه بزرگ بشری و خانواده انسانی تحقق می پذیرد و آرزوی دیرینه همه پیامبران و امامان و مصلحان و انسان دوستان بر آورده می گردد.

بخش بزرگ تضادها و ستیزها و استكبارها و استضعافها در كل جامعه بشری از حكومتها و درون كاخها سرچشمه می گیرد، و به دست آلوده و نیرنگ باز دولتها و حكمفرمایان در میان انسانها گسترش می یابد. توده های مردم و افراد نوع انسانی ، در درون خود و گرایشهای طبیعی كه دارند. نوع دوست و مهربانند، و چنین تضادها و جنگها و خونریزیها را بر سر منافع مادی روا نمی دانند، بویژه اگر درست تربیت شوند، و ذهنیتها و اندیشه های انحرافی در آنها راه نیابد. كژیها، پرخاشگریها و خونریزیها و... با تحریك دولتهای و به دست حكومتگران انجام می گیرد، كه برای گسترش قدرت و استوار سازی بیشتر پایه های حكومت خود، به جذب و جلب منافع بیشتر دست می یازند. و تضاد و درگیری پدید می آورند، و با تبلیغ و تلقین و اجبار، توده های نجیب انسانی را به ناسازگاری و درگیری وا می دارند و رویاروی یكدیگر قرار می دهند.

در دوران رهبری امام مهدی علیه السلام با ایجاد مركزیت واحد و مدیریت و حاكمیت یگانه ، برای همه اجتماعات و نژادها و منطقه ها، یكی از عوامل اصلی تضاد و جنگ و ظلم نابود می شود، و انسانها بی بیم از فشار سیاستها به آغوش انسانها باز می گردند، و مهربان و برادر و در كنار یكدیگر زندگی می كنند، و مناطق مرفه به مناطق محروم می رسند، به استثمار حق محرومان و استعمار كشورهای ضعیف نمی پردازند، بلكه كمبودها و عقب ماندگیهای طبیعی و بشری و دیگر مشكلات و نابسامانیها به دست بخشهای مرفه و توانمند جامعه بشری جبران می گردد، و به معنای واقعی كلمه یك امت و یك خانواده از كل اجتماعات بشری تشكیل می شود.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((...والذی بعثنی بالحق نبیا لو لم ییق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلك الیوم حتی یخرج فیه ولدی ... وتشرق الارض بنوره و ییلغ سلطانه المشرق و المغرب . ))

-... سوگند به آنكه مرا به حق به پیامبری برانگیخت اگر از دنیا جز یك روز نماند، آن روز را خداوند می گستراند تا فرزندم مهدی قیام كند پهنه زمین به نور او روشن گردد و حكومت او شرق و غرب گیتی را فرا گیرد.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((الائمه بعدی اثنا عشر اولهم انت یا علی واخرهم القائم الذی یفتح الله - عزوجل - علی یدیه مشارق الارض و مغاربها ))

- امامان پس از من دوازده تن می باشند، نخستین آنها تو هستی ای علی ، و آخر ایشان قائم است كه به دست او خاور و باختر زمین گشوده می گردد.

دو مانع بزرگ بر سر راه چنین آرمانی عظیم وجود دارد:

1- عوامل سلطه و استكبار جهانی كه از سرمایه داران و سیاستمداران تشكیل می شود.

2- عقب ماندگی فرهنگی و نبود تربیت درست انسانی ، كه به همین دلیل توده های انسانی در مسیر غرضها و خود كامگیهای مستكبران قرار می گیرند.

این هر دو عامل در آن دوران و به دست با كفایت امام مهدی علیه السلام ریشه كن می شود، و با تصفیه اجتماعات بشری از عوامل سلطه و استكبار مالی و سیاسی ، عامل قدرتمند مركزی ایجاد می شود، و با هدایت و تربیت درست انسانها روابط صمیمی و نزدیك میان همه افراد نوع انسانی ، از هر نژاد و ملیت ، بر قرار می گردد. در پرتو این دو جریان ، راه بشریت به سوی زندگی سعادتمندانه هموار می شود.

بنابراین ، گام نخست واژگون كردن حاكمان خود كامه و سلطه طلب از اریكه های قدرت است و تشكیل مدیریت قدرتمند مركزی . این مدیریت به تربیت انسانها می پردازد و اصول والا و ارزشهای متعالی الهی را در سراسر آبادیهای زمین نشر می دهد، و یگانگیها، یكدلیها، محبتها و ایثارها را جایگزین بیگانگیها، كینه توزیها و خود خواهیها می سازد. به همه انسانها و همه اجتماعات یكسان می نگرد، و مساوات و عدالت دقیقی در همه پهنه گیتی حاكم می سازد، و همه امتیازها را زیر پا می نهد. و این چنین است كه حكومت فراگیر می شود، و مورد پذیرش همه احاد انسانی قرار می گیرد.

مصلحان اجتماعی و صاحب نظران فلسفه سیاسی ، درمان دردهای جامعه بشری و بر طرف شدن تضادها، استثمارها، استبدادها، استعمارها، فاصله های ناهنجار كشورها و انسانها و... را در پرتو برپایی نظام واحد و حكومت واحد امكان پذیر دانسته اند، حكومت واحدی كه از هرگونه جانبداری ، نژاد گرایی ، طبقه پروری و... بدور باشد و بر پایه قانون عدل و مساوات با همگان رفتار كند. درد آشنایان و چاره اندیشان چنین طرحی را تنها راه درمان نابسامانیها ژرف و گسترده بشریت كنونی می دانند. و تا كنون چنین جریان فراگیر پدید نیامده و چنین قدرتی شكوفا نشده است ، یعنی قدرتی كه همه انسانها را بر دور یك مركز و محور گرد آورد و عوامل خودكامگی و خود خواهی را نابود كند و این امر عظیم بدست منجی بزرگ ، امام مهدی علیه السلام ، پدید می آید، و عامل قدرتمند و الهی و سیاسی و اجتماعی و تربیتی و انسانی ایجاد می شود، و رنج دوران تفرقه و جدایی و ستم و بی خبری زدوده می گردد، و موانع برادری و برابری ریشه سوز می شود.

حكومت مستضعفان

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

تشكیل دولت مستضعفان و تحقق بخشیدن به آرمان والا و الهی حكومت فرودستان و عقب نگهداشته شدگان ، از برنامه های اصلی و اقدامهای اساسی و تردیدناپذیر امام موعود علیه السلام است . در جامعه و نظامی كه امام مهدی علیه السلام بنیاد می نهد، زمام همه امور در دست طبقات محروم است و این مستضعفانند كه بر آن حكم می رانند، و به اداره جامعه می پردازند. چنین آرمانی هدف اصلی همه ادیان آسمانی بویژه اسلام بوده است . در تعالیم ادیان ، معیارها و اصولی را به دست داده اند كه در جهتگیری كلی ، به سود مستضعفان و تحقق بخش حاكمیت آنان است . و رویارویی و نبرد اصلی پیامبران با همین طبقات اشراف و مسرفان و مترفان و ملا و مستكبران بوده است . یعنی طبقاتی كه همواره از تن دادن به حق و عدل سرباز می زده اند، و خوی و خصلت برتری جویی ، سلطه طلبی ، حقكشی ، بیدادگری راه و روش ایشان بوده است ، و شادخواری و اسراف كالاها و مواد لازم زندگی شیوه معیشت اصلی آنان را تشكیل می داده است .

قرآن كریم ، این واقعیت تلخ تاریخ را با بیانی روشن بازگو كرده است :

قرآن كریم :

((و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الا قال : مترفوها انا بما ارسلتم به كافرون . و قالوا نحن اكثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین . ))

- به هیچ شهری انذارگری نفرستادیم ، مگر آنكه شاد خواران آن شهر گفتند كه ما رسالت شما را باور نداریم ، و گفتند كه مال و فرزند ما از شما بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد.

((جباران و گردنكشان ، از قدیمترین دوره های تاریخ ، مردمان را فرودست (مستضعف ) ساخته در بندگی خویش نگاه می داشتند. و حقها و آزادیهای ایشان را می ربودند؛ در صورتی كه پیامبران در آن می كوشیدند تا از تجاوز و عدوان آن تجاوزگران جلوگیری كنند و مردم را از چنگال ظلم و ستم ایشان برهانند...))

قرآن كریم ، هنگام ترسیم مبارزه و رویارویی پیامبران با مخالفان ، از طبقات مخالف انبیا، با واژه های ((ملا))، ((مترفان ))، ((مستكبران )) یاد كرده است . ((ملا)) سران و بزرگان مالی و سیاسی و یا قبیله ای و قومی اجتماعند كه به نوعی برتری اجتماعی دست یافته اند، و طبقات بالا و اشراف و ممتاز جامعه را تشكیل می دهند، و همه جا ((حضور چشم پر كن )) دارند. اینان با حركت جدید و پیام تازه به ستیز بر می خیزند، و چون به اصل برتری طبقاتی ایمان دارند و معیار ارزشها را در مال می دانند، و پیام آوران الهی و پیروان آنان را افرادی معمولی و از طبقات پایین جامعه می بینند، دعوت جدید را نمی پذیرند و با آن به مبارزه بر می خیزند. ((آنچه را خداوند متعال در كتاب عظیم خود، از زبان پیامبر بزرگوارش ‍ گزارش كرده است این است كه انكار كنندگان شرایع (ادیان الهی ) و پیشتازان انكار آفریدگار، بی تردید سرمایه داران شادخوار و اشراف متكبر (و خودخواه ) بودند...))

در این رویارویی و نبرد همیشگی تاریخ ، در دورانهایی حق در جایگاه خویش مستقر گردید، و بینوایان از سلطه اشراف و مترفان و مستكبران آزاد شدند، و حاكمیتهایی - اگر چه كوتاه مدت - برای مستضعفان پدید آمد. قرآن كریم برخی از این دوره ها را چنین ترسیم می كنند:

قرآن كریم :

((و اورثنا القوم الذین كانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها التی باركنا فیها و تمت كلمة ربك علی بنی اسرائیل بما صبروا و دمرنا ما كان یصنع فرعون و قومه و ما كانوا یعرشون . ))

- خاوارن و باختران زمین را، كه به آنها بركت داده بودیم ، میراث قومی قرار دادیم كه فرودست (مستضعف ) نگاهداشته می شدند؛ و وعده نیكوی پروردگار به بنی اسرائیل - به سبب صبری كه كرده بودند - انجام یافت ؛ ما آنچه را فرعون و قومش می ساختند و آنچه بر می افراشتند، ویران كردیم .

این آیه درباره زوال حاكمیت طاغوتی فرعون و تاءسیس حكومت مستضعفان به دست پیامبر بزگوار حضرت موسی علیه السلام است .

قرآن كریم :

((و اذكروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض ، تخافون ان یتخطفكم الناس ، فآواكم و ایدكم بنصره ، و رزقكم من الطیبات لعلكم تشكرون . ))

- زمانی را به یاد آورید كه شماری اندك بودید (در میان دشمنان بسیار) و شما را در زمین (مكه ) فرودست (مستضعف ) می شمردند، و بیم آن داشتید كه با یك هجوم كارتان را بسازند، در آن حال ، خداوند پناهتان داد، و یاریتان كرد و روزیهای پاكیزه بخشید تا مگر سپاس دارید.

این آیه كریمه درباره تاءسیس دولت محمدصلی الله علیه و آله و نجات مستضعفان جزیرة العرب به دست پیامبر مستضعفان حضرت محمدصلی الله علیه و آله است . این دولت پس از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله در مدت زمان امامت امام علی علیه السلام نیز ادامه یافت ، و روح اصلی آن كه مستضعف گرایی و حمایت از محرومان و پابرهنگان و طرد و نفی مستكبران و زراندوزان و طاغوتان بود كاملا پایدار ماند، و آخرین روزهای حكومت عدل علوی ، آخرین روزگار حاكمیت این خط اصیل اسلامی بود.

در دوران حكومت عدل محمدی صلی الله علیه و آله و علوی علیه السلام نظام آموزشی و حقوقیی حاكم گردید كه در قانون و اجرا و اندیشه و عمل ، جانبدار محرومان و تحقق بخش حاكمیت آنان بود، و همه ارزشهای اشرافیگری و نظام حقوقی طبقاتی توانگران و زراندوزان را زیر پا گذاشت ، و همه امتیازات طبقات بالا را كنار زد، و امیران و شاهان و سرمایه داران و توانگران و قارونان جامعه را با بردگان و بینوایان و فرودستان یكسان دید و در برابر قوانین ، همسان به حساب آورد، و در برابر هر گونه باجخواهی و امتیازطلبی استوار و قاطع ایستاد، و تعالیمی ارزنده و زندگی ساز در این زمینه ها به توده های مردم آموخت :

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله :

((فی قوله تعالی : و اصبر تفسك مع الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشی یریدون وجهه ...)) ان المؤ لفة قلوبهم جاؤ وا الی رسول الله صلی الله علیه و آله ... فقالوا: یا رسول الله ! ان جلست فی صدر المجلس و نحیت عنا هولاء و روائح صنانهم - و كانت علیه جباب الصوف - جلسنا نحن الیك و اخذنا عنك ، فما یمنعنا من الدخول علیك الا هؤ لاء!! فلما نزلت الایة قام النبی صلی الله علیه و آله یلتمسهم ، فاصابهم فی مؤ خر المسجد یذكرون الله ، فقال : ((الحمدلله لم یمتنی حتی امرنی ان اصبر نفسی مع رجال من امتی ، معكم المحیا و معكم الممات ))

- پیامبرصلی الله علیه و آله - در تفسیر این آیه : ((و اصبرنفسك مع الذین یدعون ربهم بالغداوة و العشی :)) خویشتن را به همراهی با كسانی شكیبا ساز، كه صبح و شام پروردگار خویش را می خوانند...))، رسیده است : كسانی (از قریش ) كه پیامبرصلی الله علیه و آله از آنان به منظور تمایل یافتن به اسلام دلجویی می كرد (مؤ لفة قلوب ) نزد او آمدند... و گفتند: ای پیامبر خدا!! اگر در صدر مجلس بنشینی و این بینوایان و بوی گند ایشان را از ما دور كنی - و آن بینوایان جبه هایی پشمین (و ژنده ) بر تن داشتند - ما در كنار تو خواهیم نشست ، و به سخنان تو گوش فرا خواهیم داد، هیچ چیز جز اینان مانع درآمدن ما نیست ، پس چون آیه یاد شده نازل شد، پیامبرصلی الله علیه و آله برخاست و به جستجوی ایشان (یعنی بینوایان و مستضعفان ) برآمد، و در پایین مسجد به ایشان رسید، كه ذكر خدا می كردند، چون آنان را دید گفت : سپاس خدای را كه مرا از جهان نبرد تا آنكه فرمان داد كه خویشتن را به نشستن با مردانی از امتم شكیبا سازم (و عادت دهم ) زیستن من با شما است و مردن من با شما خواهد بود.

امام صادق علیه السلام :

((ان عیسی علیه السلام لما اراد وداع اصحابه ، جمعهم و امرهم بضعفاء اخلق ، و نهاهم عن الجبابرة ))

- هنگامی كه عیسی علیه السلام می خواست با اصحاب خود وداع كند، ایشان را گرد كرد و آنان را به توجه به ناتوانان فرمان داد و از نزدیكی به جباران و گردنكشان نهی كرد.

اینها و صدها تعلیم دیگر همه بیانگر خط اصلی حركت اسلام و برنامه حكومت اسلامی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام بود، كه در تاریخ به ثبت رسیده است و در عینیت و عمل جریان یافته است .

باری چنین دوره های درخشانی در طول تاریخ تحقق یافت ، و روزگارانی - اگر چه محدود - آیین عدل و حق بر جامعه هایی پرتو افكند، و آسایش و آرامش و امنیت واقعی را برای انسانها به ارمغان آورد، لیكن این دوره ها پایدار نماند و پس از درگذشت رهبران راستین ، بظاهر مغلوب باطل گردید، و روزگار سیاه ستم و بیداد و تجاوز و تبعیض ، به دست طاغوتان سیاسی و اقتصادی و نظامی سایه گسترد، و راحت و آسایش و امنیت را از مردمان بگرفت ، و مستضعفان را در چنگال اهریمنی خود بفشرد، و راه تنفس را بر آنان ببست . و بدینسان روزگاران سیاه تاریخ انسان ، در بیشتر دوره ها رقم خورد، و زندگی مستضعفان با این رنجها و اندوهها و فشارها بگذشت .

اكنون پس از دوران طولانی ستم سالاری و بیدادگری و حاكمیتهای ستم بنیاد طبقاتی و اشرافیگری ، تاریخ به پیش می رود تا دیگر بار به دوران حاكمیت مستضعفان و امامت عدل مهدوی علیه السلام گام گذارد، به طور كامل زمام امور جامعه را به دست فرودستان مظلوم بسپارد و همه آبادیها را از طاغوتان و قارونان و سركشان و سلطه طلبان تصفیه كند. این دوره از تاریخ و ویژگیهای اصلی آن بصراحت در قرآن كریم و احادیث پیامبرصلی الله علیه و آله و معصومان علیه السلام تبیین گشته است :

قرآن كریم :

((وعدالله الذین آمنو منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض ‍ كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی و لا یشركون بی شیئا... ))

- خدا به كسانی از شما كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده اند وعده داد كه بیقین در روی زمین ایشان را خلیفه كند، همچنان كه مردمی را كه پیش از آنها بودند خلیفه ساخت . و دینشان را - كه خود برای ایشان برگزیده بود - استوار سازد، و وحشتشان را به امنیت بدل كند و آنان مرا می پرستند و هیچ چیز را با من شریك نمی كنند...

منظور از صالحان مؤ من كه در آیه یاد شده اند به جهاتی چند مستضعفانند:

1- نخست اینكه ((صالحان مؤ من )) عموما در طول تاریخ از طبقه محرومان بوده اند. و طبق آیات فراوان قرآن كریم ، طبقات اشراف و مترفان و مسرفان و مستكبران نوعا فاسد و منحرف و مخالف حق و عدل بوده اند.

در قرآن كریم آمده است :

((و ذرنی و المكذبین اولی النعمة و مهلهم قلیلا.))

- تكذیب كنندگان صاحب نعمت را به من واگذار. و اندكی مهلتشان ده .

((... پیروان انبیا در طول تاریخ ، بینوایان و طبقات متوسط (جامعه ) بودند نه ثروتمندان ...))

2- در این آیه از تمكین و استواری و استقرار دین خدا سخن رفته است و استواری و استقرار دین در اجتماعی امكان دارد كه جامعه دارای طبقات و تشكیل شده از دو طبقه مستكبر و مستضعف (زیر سلطه و سلطه طلب ) نباشد. و این چنین اجتماعی بی ترید جامعه فرودستان و مستضعفان است ، كه از طبقات زر به دست و زورمدار و مستكبر تصفیه شده است .

3- در فرازهای آخر آیه شریفه ، از امنیت اجتماعی و رخت بر بستن ترسها و دلهره ها و بیمها سخن رفته است . روشن است كه انواع ترسها و بیمها و دلهره ها از سوی چه كسانی بر توده های مردم تحمیل می شود. این سلطه طلبان و قدرتمندان مالی و سیاسی و نظامی هستند كه توده های مردم را می ترسانند و با شیوه های ارعاب و ایجاد نگرانی و دلهره حاكمیت و سلطه خود را تداون می بخشند. و این طبقه فرودست و ناتوان (طبقه بیم پذیر) است كه چاره ای جز تسلیم و بیم پذیری ندارد.

بنابراین ، آیه یاد شده كه درباره حاكمیت فراگیر قرآنی ، در جامعه های بشری سخن می گوید، حاكمیت محرومان و مستضعفان را در نظر دارد.

شیخ طبرسی در تفسیر آیه می گوید:

((از امامان اهل بیت روایت شده است كه این آیه ، درباره مهدی آل محمدصلی الله علیه و آله است . شیخ ابوالنضر عیاشی ، با اسناد خود، از حضرت امام زین العابدین علیه السلام روایت كرده است كه این آیه را خواند و فرمودند: ((اینان به خدا سوگند شیعه ما هستند، خدا این كار را در حق آنان به دست مردی از ما خواهد كرد. و این مرد مهدی این امت است ...))

و چنین مطلبی درباره این آیه ، از امام محمد باقر علیه السلام و امام جعفر صادق علیه السلام نیز روایت شده است .))

قرآن كریم :

((و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة ، و نجعلهم الوارثین . ))

- ما می خواهیم به مستضعفان زمین نیكی كنیم ، یعنی : آنان را پیشوایان سازیم و وارثان زمین .

این آیه بصراحت ، از امامت مستضعفان سخن گفته است ، و فرودستان و مستضعفان را میراث بر آن زمین معرفی كرده است ، درباره دوران ظهور و رستاخیز قیام مهدی آل محمدصلی الله علیه و آله است كه به دست آن منجی بزرگ این وعده خدایی تحقق می پذیرد.

امام علی علیه السلام :

((هم آل محمد، ییعث الله مهدیهم بعد جهدهم ، فیعزهم و یذل عدوهم . ))

- ایشان (مستضعفان میراث بر زمین )، خاندان پیامبرند، كه خداوند پس از سختیها، مهدی ایشان را بر انگیزد و به آنان عزت بخشد و دشمنانشان را خوار سازد.

و واضح است كه حكومت آل محمدصلی الله علیه و آله یعنی همان حكومت مردم مستضعف و رسیدن محرومان به حق خود.

از نظر دیگر نیز برای اجرای عدالت راستین ، حاكمیت فرودستان محروم ضرورت دارد، زیرا كه در تمامی دوران گذشته تاریخ مورد اصلی ظلم و بی عدالتی ، طبقات محروم بوده اند و سرانجام باید پدیده ناهنجار و ضد بشری ((استضعاف )) - كه تعبیری از همه ظلمها و ستمهاست - از میان برود، و انسان از زیر بار سنگین و شكننده آزاد شود. در این راستا و برای این امر مهم مبارزه با علل اصلی استضعاف ضرورتی اجتناب ناپذیر است . روشن است كه زورمندان و زر به دستان ، دو عامل اصلی استضعاف بخشهای عظیم انسانی در گذشته و اكنون بوده اند و هستند. هر ظلم و ستمی كه به محرومان و بی پناهان شده است ، یا مستقیم به دست حكومتهای اشرافی و مرفه انجام گرفته است ، و یا به دست طبقات اشراف و سرمایه داران و قارونانی كه در زیر چتر حمایت حكومتهای مستكبر قرار داشتند و با حمایت قانونی و عملی آنها راه ظلم و تحمیل و استثمار را هموار می ساختند. این نظامها و جریانهای ضد بشری هنگامی پایان می یابد كه حكومت قدرت سیاسی و نظامی جامعه فقط و فقط به دست طبقات محروم و مستضعف سپرده شود. دفاع از حقوق پایمال شده فرودستان و مستضعفان آنگاه امكان دارد كه حاكمیت به دست آنان سپرده شود. هر حكومتی هر چه صالح باشد نمی تواند حقوق محرومان را به آنان باز گرداند، مگر اینكه خود از این طبقه باشد و دردهای این طبقه را به تمام وجود خویش لمس كرده باشد. و این چگونگی تحقق نمی پذیرد مگر اینكه طبقه حاكم از مستضعفان باشند. تنها و تنها در این صورت است كه می توان امید داشت در قانون و اجرا، و در تئوری و عمل ، جانب محرومان رعایت گردد، و پایگاههای استكبار و قدرت و سلطه واژگون شود، و پدیده ((استضعاف )) از سرزمین زندگی محو گردد. در غیر این صورت ، ادعاهایی فریبكارانه است كه گوش تاریخ را پر كرده است .

از این رو، حاكمیت مستضعفان ، از شاخه های اصلی و اجرای عدالت مطلق است . اگر عدالت گستری و دادگری جهت اصلی حركت یك تحول و انقلاب اجتماعی بود، دفاع از محرومان و حاكمیت بینوایان و فرودستان ركن و پایه آن است ، زیرا دیگر طبقات اجتماعی كه حال و هوای محرومیت و استضعاف را لمس نكرده باشند هر كس باشند نمی توانند - چنانكه باید - در اندیشه مستضعفان باشند. و گردونه اقتصاد و سیاست و فرهنگ و دیگر منافع جامعه را به سود آنان بچرخانند و این امری است كه تجربه آن را به اثبات رسانیده است .

آیین و روش جدید

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

با توجه به اینكه قرآن كریم كتاب جاودان الهی است . و اسلام آیینی ابدی ، چگونه امام مهدی علیه السلام آیین جدید و كتاب تازه برای بشریت به آرمان می آورد. او تحكیم بخش دین اسلام و گسترنده قانون قرآن در سراسر گیتی است ، پس ناگزیر باید اسلام و تعالیم قرآن كریم را به اجتماعات بشری عرضه كند و مردمان را به پذیرش و باور اصول و فروع آن فراخواند.

آیین نو و كتاب جدید و برنامه و راه و روش تازه و دیگر تعبیرهایی از این دست كه در احادیث رسیده است ، برای تبیین مسائلی است :

1- احكام و معارف فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام ، در گذشته بنا به عللی تبیین نگذشته است ، یا متناسب با سطح فرهنگ و فكر اجتماعات گذشته نبوده است ، یا زمینه عملی آنها وجود نداشته است . باز گویی چنین معارف و علوم و مسائلی ، بیگمان برای جامعه اسلامی ، ناشناخته خواهد بود و چون امام مهدی علیه السلام این تعالیم را از ظاهر و باطن قرآن كریم استنباط می كند و به مردم می آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و كتاب جدید انگاشته می شود.

2- تعالیم و احكامی از قرآن كریم و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است ، به گونه ای كه در جامعه های اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است . طرح این مسائل نیز كتاب و آیین نو پنداشته می شود.

3- اصول و احكام فراوانی دچار تحریف و دگرگونی معنوی یا موضعی گشته است ، و امام آنها را چنانكه در اسلام اصیل بوده است دیگر باره مطرح می سازد، و تحریف و انحرافهای روی داده را روشن می كند و مفهوم حكم یا جایگاه آن رامشخص می سازد، و این با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و علما سازگاری ندارد از این رو برنامه جدید و راه و روش ‍ تازه حساب می شود.

بنابراین ، معنای آیین تازه و كتاب جدید، این چگونگیها است . اكنون برای تبیین بیشتر این موضوع سخنی از استاد معارف حقه ، متاله بزرگ خراسان ، حضرت شیخ مجتبی قزوینی خراسانی - اعلی الله مقامه - می آوریم :

((... مراد از این روایات (احادیث كتاب جدید و آیین تازه ) این است كه حدودی را كه از بین رفته احیا می كند، و بدعتهایی را كه در بین مردم رایج شده و در شعائر اسلامی ظاهر گشته است ، منسوخ می نماید، و از این رو روش او را دین تازه پندارند...))

می توان گفت بیشترین مسائلی را كه امام مورد توجه قرار می دهد و برای جامعه های اسلامی تازه و جدید جلوه می كند و ناشناخته و ناآشنا می نماید، مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است ، یعنی موضوعی كه انسان گذشته سخت نیازمند به آن بوده و بدان نرسیده است . و همین امر نیز مشكل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشكیل می دهد و اجرای آن یعنی برقرار سازی عدل و دادگری در سراسر گیتی ، از اقدامهای اصلی امام مهدی علیه السلام خواهد بود.

به عنوان مثال : اگر امام موعود علیه السلام به موضوع مساوات اسلامی شكل قانونی و الزامی بدهد چنانكه در احادیث رسیده است :

امام صادق علیه السلام :

((اسحاق بن عمار، قال : كنت عند ابی عبدالله علیه السلام فذكر مواساة الرجل لاخوانه ، و ما یحب له علیهم . فدخلنی من ذلك . فقال : انما ذلك اذا قام قائمنا وجب علیهم ان نجهزوا اخوانهم و یقووهم . ))

- اسحاق بن عمار می گوید: نزد امام صادق بودم او از تساوی مردم با یكدیگر، و حقی كه هر كسی بر دیگری دارد، سخن گفت . من سخت در شگفت شدم ، فرمود: ((این ، به هنگام رستاخیز قائم ماست ، كه در آن روزگار، واجب همگانی است كه به یكدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند.))

و این موضوع در بسیار دیگر از تعالیم اسلامی آمده است ، لیكن به نام احادیث اخلاقی ، كنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته است ، و در برنامه های الزامی حكومتها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است . و روشن است كه چون این تعالیم عملی شود، به صورت احكامی جدید جلوه می كند.

اگر امام مهدی علیه السلام عدل و عدالت را زیر بنا و علت و محور همه احكام معرفی كند، صحت و اسلامیت هر حكم را در مقدار سازگاری آن حكم با عدل و عدالت اعلام دارد، موضوعی ناآشنا و تازه به نظر نخواهد رسید.

اگر امام مهدی علیه السلام مسئله ارزش انسان و رسیدگی به او، و رفاه حال او، و حقوق انسانی را بر همه حق و حقوقهای فرعی و فردی حاكم بداند و معیار و محور اصلی حق مالكیت ، تجارت و مبادلات ، حق آزادی و دیگر حقوق و تعالیم را، عدالت و رفاه حال انسانها بشناساند، و هر حق و حقوق فردی و گروهی را كه به رفاه و آسایش و رشد و تاءمین زندگی معقول انسان نینجامد، غیر اسلامی و نادرست اعلام كند، آیا... امری تازه به شمار نمی آید؟

اگر امام مهدی علیه السلام وجوه اسلامی را به نفع طبقات محروم افزایش ‍ دهد، تا آن مرز كه زندگی همه مردم تاءمین شود و همگان به رفاه معیشتی درست دست یابند و فقر كمبودی در كل جامعه نماند امری ناآشنا و برنامه ای تازه نیست ؟

اگر امام مهدی علیه السلام مالكیت فردی را در برابر نیازهای ضروری مردم محدود سازد، و اجازه ندهد افرادی انگشت شمار ثروتهای كلان و افراطی داشته باشند، در جایی كه گروههای فراوانی به سطح متوسط زندگی دست نیابند و در حد تفریط قرار داشته باشند، این امر نیز جدید و تازه پنداشته نمی شود؟

اگر امام احكام ضرر و زیان یا عسر و حرج را به طور دقیق و گسترده در جامعه عملی سازد، تا جایی كه بسیاری از كارها و برنامه های اقتصادی و معیشتی معمول مردم - كه طبق شرع حاكم كنونی درست است - ممنوع و نامشروع به شمار آید این امور برای مردم حكمی تازه و دعوتی جدید نخواهد بود.

اگر امام مهدی علیه السلام از طواف مستحب با وجود كثرت طواف واجب ، منع كند نیز ناشناخته است .

اگر امام مساجد و معابد مجلل و تزیین یافته شهرها و آبادیها را خراب كند، و همه زواید و تشریفات و كاشی كاریها و گنبدها و گلدسته ها و زیورهای آنها را بپیراید،)) بودجه آنها را برای رفاه حال انسانها صرف كند و مساجد و معابد را ساده و بی آرایش و بی آلایش بسازد نیز كاری تازه و بر خلاف راه و روش معمول و افكار عمومی نیست ؟

اگر امام موعود علیه السلام روایات معارف و اصول دین را دیگر بار مطرح سازد، و آنها را از فلسفه های بشری - یونانی و غیر یونانی - جدا كند، و از پنداشته های عرفای بشری نیز متمایز سازد برای برخی نو پیدا و دینی تازه جلوه نمی كند؟

اگر امام مهدی علیه السلام مانع الزكاة را گردن زند، چنانكه در احادیث رسیده است : (((ویقتل مانع الزكاة : )) مهدی ، مانع الزكاة را می كشد)، دینی جدید محسوب نمی شود؟

اگر امام مهدی علیه السلام رباخواران و غاصبان حقوق و اموال انسانها را كه سراسر دوران عمر خود به چپاول و غصب و گرانفروشی و احتكار و... گذرانده اند، به چوبه دار آویزد (دست كم به عنوان مفسد فی الارض )، گرچه ظاهر الصلاح و مسلمان باشند، روش نوینی پنداشته نخواهد شد؟

اگر امام مهدی علیه السلام سود در مبادلات بازرگانی و داد و ستدها را بردارد و مردمان را ماءمور سازد تا هر كس بصورت خدمتگزاری نسبت به جامعه كار كند و در برابر كالای عرضه شده سودی نگیرد، و خود نیازهای خود را همینسان از دیگران تاءمین كند، چنانكه در احادیث رسیده است ، امری تازه جلوه نخواهد كرد؟ حدیث این است :

امام صادق علیه السلام :

((ساءلت ابا عبدالله علیه السلام عن اخبر الذی روی : ان ربح المؤ ن علی المؤ من ربا... ما هو؟ فقال : ذلك اذا ظهر الحق و قام قائمنا اهل البیت !... ))

- راوی می گوید: از امام صادق پرسیدم كه این روایت ((سود گرفتن مسلمان از مسلمان رباست )) معنایش چیست ؟ فرمود: ((این به هنگام ظهور حق و رستاخیز قائم آل محمدصلی الله علیه و آله است ...))

اگر امام مهدی علیه السلام بر بیشتر تفسیر و تاءویلهایی كه در قرآن كریم و احادیث پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیه السلام صورت گرفته است خط بطلان بكشد، و آراء و اندیشه ها را تابع و پیرو قرآن سازد و در چارچوبهای قرآنی در آورد چنانكه امام علی علیه السلام فرموده است : (یعطف الراءی علی القرآن بعد ما عطفوا القرآن علی الراءی : آراء را پیرو قرآن قرار می دهد پس از آنكه قرآن را پیرو آراء قرار داده بودند) این برخورد برای بسیاری مایه شگفتی و تازگی نیست ، زیرا كه نظام كار در تفسیر و حدیث و فقه و مبانی دین شناسی رایج را به همه می ریزد.

و بدینسان مسائل و معارف و احكام جدیدی را امام مطرح می كند كه برای مردم ناشناخته است و آنها را آیین جدید و كتاب تازه می انگارد، و گهگاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می شوند. و در این صورتها جنگ با خودی و جامعه اسلامی رخ می دهد.

امام علی علیه السلام :

((... فیریكم كیف عدل السیرة و یحیی میت الكتاب و السنة ... ))

-... پس عدالت و دادگری را به شما می نمایاند و قوانین مرده قرآن و سنت را (دگربار) زنده می كند...

در این سخن امام علی علیه السلام دو موضوع مطرح شده است و هر دو در ارتباط با دوران ظهور، اهمیتی ویژه دارد:

1- امام مهدی علیه السلام چگونگی وحد و حدود و قلمروی گسترده و عمیق عدالت اجتماعی در اسلام را نیك می شناساند، و احكام و برنامه های آن را تبیین و تفسیر می كند. این تعلیم والا روشن می كند كه حوزه شناخت جامعه اسلامی آن روز از عدالت و قسط واقعی اسلامی ، درك و دریافتی محدود داشته است ، و عدالت اسلامی ژرفتر و عمیقتر از آن است كه در روزگار قبل از ظهور شناخته بوده است . این شناخت عمیق و همه جانبه از عدالت اجتماعی در هنگامه ظهور تحقق می پذیرد. در دعاهایی كه درباره حضرت مهدی علیه السلام رسیده است به این حقیقت اشاره دارد: ((اللهم طهر به بلادك ... حتی تنیر بعدله ظلم الجور... و توضح به معاقد الحق ، و مجهول العدل ...))

- خداند! سرزمینها را به دست مهدی علیه السلام پاك گردان ...تا با فروغ عدالت او سیاهیهای ستم زوال پذیرد، و پایگاه های حق آشكار گردد و عدل ناشناخته شناخته گردد.

2- بخشهایی از كتاب و سنت نبوی و دیگر رهبران معصوم ، چنان متروك و رها شده و پوشیده مانده است كه گویا مرده است ، و در افكار عمومی جامعه - و حتی افكار متخصصان و عالمان - نیز مطرح نیست . این بخش از تعالیم اسلامی دیگر بار احیا می شود، و در متن آموزشهای اسلامی قرار می گیرد، و به صورت قانون و برنامه رسما اعلام می گردد، و به عینیت و عمل در می آید. و به همین جهت ها است كه احكام و برنامه های امام مهدی علیه السلام برای مردم تازگی دارد. در دعایی درباره امام غایب علیه السلام رسیده است :

((... و ابدی ما كان نبذه العلماء وراء ظهورهم مما اخذت میثاقهم علی ان یبینوه للناس و لا یكتموه ... ))

-... مهدی علیه السلام آشكار می سازد مسائل (و حقایقی ) را كه عالمان آنها را پس پشت افكندند (و از نشر و اظهار آن خودداری كردند.) حقایقی كه از ایشان پیمان گرفته شده بود تا آنها را به مردمان باز گویند و از آنان پوشیده ندارند.

امام مهدی علیه السلام این بخشها از احكام و آیین خدای را آشكار می سازد و بدون هیچگونه بیم و هراس از فرد یا افراد یا طبقاتی از جامعه ، حقایق اسلام را آشكار می كند، اگر چه گروهها و افرادی را خوشایند نباشد.

در حدیثی كه از امام علی علیه السلام بازگو كردیم از جمله چنین آمده است :

امام علی علیه السلام :

((... الا و فی غد و سیاءتی غد بما لا تعرفون ... ))

-... بدانید كه در فردا (حوادثی پدید می آید) و در آینده مسائلی رخ خواهد داد كه برای شما ناآشنا و ناشناخته است ...

این كلام دو منظور را ممكن است تبیین كند: نخست اینكه در فردا و آینده حوادثی پیش می آید و آینده آبستن حوادثی است كه برای شما و جامعه اسلامی ناشناخته است . بنابراین معنای كلام امام علی علیه السلام به حوادث و تحولات تاریخی روزگاران ظهور توجه دارد. دوم اینكه منظور طرح مسائل و بخشهایی از فرهنگ عمومی اسلامی است كه تا آن روزگار عرضه نشده و زمینه ها و یا موضوعات آن تحقق نیافته است ، یعنی مسائل و مطالبی كه برای جامعه اسلامی پیش از ظهور ناآشنا و ناشناخته است و كاملا تازگی دارد.

امام صادق علیه السلام :

((اذا قام القائم جاء بامر غیر الذی كان . ))

- آنگاه كه قائم علیه السلام قیام كند، مسائلی را مطرح می كند كه در گذشته نبوده است .

امام صادق علیه السلام :

((... ساءلته عن سیرة المهدی ، كیف سیرته ؟ فقال : یصنع كما صنع رسول الله صلی الله علیه و آله یهدم ما كان قبله كما هدم رسول الله امر الجاهلیة و یستاءنف الاسلام جدیدا. ))

-... درباره راه و روش مهدی علیه السلام از امام صادق علیه السلام پرسیدم ، امام گفت : راه و روش او چون پیامبرصلی الله علیه و آله است ، یعنی هر چه را پیش از او باشد ویران می كند، چنانكه پیامبر (نظام ) جاهلیت را ویران ساخت ، و اسلام را از نو می سازد (و آموزش می دهد).

این حدیث ، ابعاد گسترده و ژرف تغییرات و دگرگونیهایی را كه به دست با كفایت امام مهدی علیه السلام انجام می گیرد روشن می سازد. نیز روشن می كند كه بیشتر افكار، احكام ، عادات ، آداب ، رسوم و تفسیر و برداشتهایی كه به نام اسلام رایج است با اسلام راستین سازگاری ندارد. از این رو امام مهدی علیه السلام بر آنها خط بطلان می كشد، و نظامهای اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی پیشین را كه بر آن افكار و اندیشه ها استوار گردیده است متلاشی می سازد، چونان كاری كه پیامبرصلی الله علیه و آله با راه و روشهای جاهلیت كرد.

افزون بر مسائل یاد شده باید در نظر داشت كه تحولات ژرف و روزافزون زندگی و حوادث عظیم جهانی و رخدادهای گسترده و مهمی كه در همه بخشهای زندگی انسان پدید گشته است ، راه حلها و پاسخهای نو و تازه می طلبد، كه رهبری یگانه اجتماعات بشری در این ارتباط باید معیارها و اصول جدید عرضه كند. در این زمینه نیز امام مهدی علیه السلام برنامه ها و مسائل و راه حلهای اسلامی را درباره پدیده های نو و تحولات اجتماعی بشری مطرح خواهد ساخت .

امام باقر علیه السلام :

((اذا خرج یقوم باءمر جدید، و كتاب جدید، و سنة جدیدة ، و قضاء جدید... ))

- هنگامی كه قائم ظهور كند، شیوه های نو و كتاب جدید و روشهای تازه می آورد، و در قضاوت روش جدیدی دارد..

و این یعنی روشهای قضاوت دوران پیش از ظهور نیز اسلامی نیست .

عرضه راه حلهای اسلامی در مسائل جدید اجتماعات كاری بسیار عظیم است ، و جز از قرآن ناطق حضرت مهدی علیه السلام از كسی بر نمی آید. و این موضوع همگان را به شگفت فرو می برد، بویژه عالمان و اندیشمندان را، زیرا با اینكه منابع اسلامی چون قرآن و بسیاری از احادیث را در دست دارند، باز در استنباط و استنتاج امور تازه پیدا و مسائل مستحدثه ناتوانند. و امام پاسخ به همه آن مسائل را با الهام از كتاب خدا و سنت پیامبر اكرم و احادیث پدران بزرگواراش ، به جامعه بشری عرضه می كند، و همه را به شگفت می افكند. و همه اینگونه تعالیم و شرح و تبینها از كتاب خدا را تازه و جدید می بینند.

امام صادق علیه السلام :

((... للقرآن تاءویل یجری كما یجری اللیل و النهار و كما تجری الشمس و القمر، فاذا جاء تاءویل شی ء منه وقع ، فمنه ما قد جاء و منه ما لم یجی ء. ))

-... قرآن را تاءویلی است كه همچون گردش شب و روز و سیر خورشید و ماه ، جریان دارد. و چون تاءویل چیزی از آن بیاید واقع می شود. بعضی از آن تاءویلها آمده است و بعضی هنوز نیامده است .

اكنون آیا این بخشهای عظیم از حقایق قرآنی كه تاكنون تبیین نشده است ، با رشد فكری اجتماعات و مسائل تازه پیدا ارتباط دارد، به دست چه كسی باید تبیین و تفسیر شود؟ و اسرار و رموز ظاهر و باطن و باطنهای پوشیده قرآنی چه وقت باید آشكار گردد، چه كسی باید مشكلات انبوه و گرانبار اجتماعات آن روز بشری را از لابلای آیات قرآنی بیرون آورد؟ آری ، قرآن چنان تفسیر و تبیین شود كه چون هر شب و روز جدید، تازه و نو باشد؟ به گونه ای تفسیرهای مفسر واقعی قرآن تازگی دارد كه قرآن نیز كتاب جدید و تازه شمرده می شود، و آن معانی جدید موجب شگفتی همگان می گردد، بویژه كسانی كه به تاءویل و توجیه قرآن كریم و احادیث پرداختند، و یا بگونه ای مطالب مكاتب غربی و شرقی را در تفسیر و توجیه مبانی قرآنی ملاك قرار دادند.

رشد عقلی و تكامل علم

برگرفته از كتاب : عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام

انسان ، در بعد عقلی و رشد فرهنگی ، سیری طولانی داشته است . از آغاز دوره هایی را كه تاریخ نشان می دهد، به كارهای فرهنگی و علمی گرچه در سطحی پایین پرداخته است و تجربه هایی اندوخته و به دانشها و حقایقی دست یافته است . در میان دست آوردهای علمی كه نصیب انسان شده است ، تعالیم انبیا و آموزگاران اصول وحی ، مقامی بلند و ارزشمند دارد. یكی از اهداف اصلی و اصول رسالت پیامبران نشر دانایی و گسترش آگاهی در میان جامعه انسانی است ، دانایی و آگاهی در همه زمینه ها، از خودشناسی تا خداشناسی ، و از ذره شناسی تا جهان شناسی . امام علی علیه السلام در ترسیم این بخش از اصول رسالتهای الهی چنین می فرماید:

((... فبعث فیهم رسله ، و واتر الیهم انبیاءه لیستاءدوهم میثاق فطرته ، و یذركروهم منسی نعمته ،... و یثیرو الهم دفائن العقول و یروهم الایات المقدره : من سقف فوقهم مرفوع ، و مهاد تحتهم موضوع ، و معایش تحییهم ، و اجال تفنیهم ، و او صاب تهرمهم و احداث تتابع علیهم ... ))

- خداوند فرستادگان خود را در میان مردمان برانگیخت ، و پیامبران خویش ‍ را پیاپی روانه كرد، تا از آنان رعایت میثاق فطری (الهی ) را باز طلبد، و نعمتهای فراموش شده خدایی را به یاد آنان آورند... و نیروهای پنهان خود آدمی را آشكار سازند، و آیات بهنجار آفرینش را به مردمان بنمایانند، یعنی سقف افراشته آسمان ، و مهد گستره زمین ، و نعمتها و وسایل زندگی كه حیات مردمان را تاءمین می كند، و مرگی كه (دوران زندگی ) آنان را به پایان می برد و بیماریهایی كه آنان را می فرساید، و حوادثی كه پیاپی در زندگیشان روی می دهد....

شناخت مسائل اصلی جهان و انسان ، از اهداف اصلی انسان كه در این خطبه مطرح گردیده است چون : خودشناسی ، آسمان شناسی و شناخت ستارگان و كهكشانها، شناخت زمین در ابعاد گسترده و ژرف آن ، شناخت شیوه های معیشت و اداره زندگی و راهیابی به علم معاش با ابعاد عمیق آن ، شناخت مرگ ، شناخت بیماریهایی كه انسان را از پا در می آورد، و شناخت تاریخ و حوادث و پیشآمدهای اجتماعات بشری .

نقش اصلی دعوت پیامبران گسترش دانایی و آموزش و تجربه و تعلیم است . و ایمان خود از شاخه های دانایی و شناخت به شمار می رود. پیامبران به انسانها راه و رسم زندگی ، هدف و نتیجه آن را می آموختند، ارزش انسان و والایی مقام و پایگاه بلند او در كائنات و مقدار توان و قدرت او را در رسیدن به تكامل ، به او تعلیم می دادند. در پرتو چنین آموزشهای نیروی تفكر و تعقل را در او بیدار می ساختند و به اندیشه درباره مبداء و معاد و كشف رموز و اسرار آیات الهی وا می داشتند. از این رهگذرها و با این هدایتها و راهنماییها، انسان در علوم تجربی و مسائل عقلی و جهان بینی و جهان شناسی ، در پهنه بیكرانه دانایی و شناخت گام نهاد، و به حقایقی دست یافت و اصول و معیارهایی را كشف كرد، و راه و روشهایی را درك نمود، و ضوابطی به دست آورد. و بدینگونه پیش آمد تابه قرن حاضر رسید. در این دوره دانش تجربی ره آوردهایی تازه به ارمغان آورد، كه از اهمیت بسزایی بر خوردار است ، و آدمی را در بسیار از دشواریهای زندگی توان می بخشد، و راه بسیاری از مشكلات را هموار می سازد. انسان در این راستا و با این تجربه ها همواره می كوشد، تا به بار فرهنگی سنگین تری دست یابد، و به شناختهای تازه تری برسد، و اسرار و رموز بیشتری را آشكار كند، و ابهامهای فراوان تری بر طرف سازد.

كوشش انسان در مسیر تكامل شناخت ، بیشتر به بعد مادی جهان و زندگی انسان معطوف بوده است . چون انسان با ماده سر و كار دارد و تلاش او برای این است كه خواص و آثار بیشتری از ماده را بشناسد. مسائل ماورای ماده و بعد معنوی حیات ، به خاطر پیچیدگی و دشواریی كه دارد بدان پایه مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است . حیات روحی و معنوی ، در گستردگی و اسرار آمیزی قابل مقایسه با حیات مادی و فیزیكی انسان نیست . انسان در قلمرو حیات معنوی ابزار لازم برای شناخت را نیز - به طور كامل - در اختیار ندارند. از اینرو، می توان گفت كه رشد و پیشرفت علمی و فرهنگی انسان بطور عمده در بخش مسائل مادی حیات بوده است ، و در مسائل ماورای طبیعی رشد و پیشرفت چندانی نداشته است . در بخش شناسایی بعد فیزیكی جهان نیز، شناختهای سطحی و صوری و نوعا كشف آثار است . و در حوزه بررسیهای انسانی ، مجهولات فراوانی وجود دارد كه در مقایسه با شناختها و داناییهای او بسیار عمیق و گسترده است . در حقیقت شناخت از جهان اسرارآمیز بسیار محدود و اندك است ، و متخصصان رشته های گوناگون علوم بشری به دست مایه های اندك و ناچیز علوم اعتراف دارند.

از سوی دیگر چون هدف از خلقت انسان رشد و تكامل معرفت و شناخت اوست ، باید روزی این هدف تحقق یابد و روزگار دانشهای راستین و پیروزی خرد بر مجهولات فرا رسد. از این رو در دوران ظهور كه روزگار تحقق همه آرمانهای انسانی و الهی است ، شناخت انسان به تكامل نهایی می رسد، و در ابعاد گوناگون دانایی از جهان شناسی ، انسان شناسی و خداشناسی ، عروج لازم را می یابد، و آموزگار بزرگ اسرار و رموز، درس ‍ آموزان مدرس بشریت را به سرچشمه جوشان علوم حقیقی می رساند، و كار آموزش او بر پندار و فرض و شك بنا نشده است ، بلكه بر اصل یقین و دریافتهای راستین از حقایق و كشف حقیقت پدیدها و اشیا استوار است . در دوران امام بزرگ دانایی ، همه مسائل بشری ، به هدف اصلی و مرز نهایی می رسد، و بشریت - در تلاش اعصار و قرون خویش - به محضر استاد و معلمی راه می یابد كه نكته ای از دیده ژرف نگر و حقیقت بین او پوشیده نیست ، و هدف او پرده برداری از حقایق و مجهولات است و تا سرحد امكان و توان انسانها آنان را به اوج تكامل علمی می رساند.

این موضوع از مهمترین برنامه ها و اقدامهای امام مهدی علیه السلام است . او از حقایق گسترده و جهانی برای بشریت پرده بر می دارد، و مردمان را به دانشهای یقینی و درست هدایت می كند و شناختهای ناب و خالص به ارمغان می آورد، و از این رهگذر دو محور اساسی تحقق می پذیرد:

1- با گسترش شناخت و كشف اسرار كائنات ، پایه های خداشناسی استوار می گردد.

2- گسترش شناخت و دانایی ، تشكیل جامعه انسانی و بسامان و مرفه را ممكن می سازد، زیرا در پرتو شناخت درست مسائل حیات و بخشهای گوناگون آن ، مسائل تربیت ، رشد، تكامل معنوی و مادی ، آغاز و انجام كار انسان ، سرنوشت اكنون و آینده او، شیوه ها و روشهای اداره زندگی ، تاءمین و تنظیم خانواده ، بهره وری از مواهب و امكانات طبیعی و انسانی و بسیاری از مسائل دیگر، بخشهای زندگی در همه ابعاد به شایستگی اداره می شود و سامانی در خور می یابد. در پرتو علم و آگاهی از مسائل مادی و فیزیكی جهان ، زیست این دنیایی انسان بهبود می یابد، و با شناخت مسائل معنوی و صلاح و سعادت روح انسانی ، راه تكامل معنوی گشوده می شود، و جامعه آرمانی در بعد مادی و معنوی پدیدار می گردد.

این شناختها همه در روزگار رستاخیز امام مهدی علیه السلام تحقق می پذیرد، و نقطه های ابهام و تردید و سرگردانی محو می شود، و انسان ، دوران تكرار اشتباهها و تجربه های پیاپی را پشت سر می گذارد، و در رستاخیز ظهور هر روز به شناختهای اصیل و تازه ای دست می یابد، و حقایقی تازه برای كشف او كشف می شود، و به راهها و روشهای متعالی تر و بالاتری دست می یابد و شیوه های بهتری را در پیش می گیرد. و بدینسان هر روز او و هرگام او در همه مسائل حیات و ابعاد زندگی ، گامی به پیش است ، و واپس گرایی و تكرار در آن راه ندارد. و بدینگونه ها اهریمن جهل و نادانی به سر پنجه توانای خداوند دانایی و بینایی از سرزمین زندگی انسان بیرون رانده می شود، وای آن را آگاهی ، دانایی ، روشنی و نور فرا می گیرد.



پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم :

((... تاسعهم قائمهم الذی یملاءاللّه - عزوجل - به الاءرض نورا بعد ظلمتها وعدلا بعد جورها، و علما بعد جهلها...))

-... نهمین (امام از فرزندان امام حسین علیه السلام ) قائم است كه خداوند به دست او سرزمین تاریك (زندگی ) را نورانی و روشن می كند، و از عدل می آكند، پس از (دوران ) ظلم ، و علم و دانایی را فراگیر می سازد پس از (دوران ) جهل و نادانی ...

سخن پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم از هرگونه مبالغه و گزافه بدور است ، پس چنانكه سراسر آبادیهای زمین و جامعه های انسانی از عدالت و دادگری آكنده می گردد، و كشوری و شهری و دهكده ای دور از عدالت باقی نمی ماند، بدینسان همه جامعه ها و انسانها از تاریكی نادانی به روشنایی و نور دانایی رهنمون می گردند.

امام صادق علیه السلام :

((العلم سبعة و عشرون حرفا فجمیع ما جاءت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیرالحرفین ، فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة والعشرین حرفا فبثها فی الناس ، وضم الیها الحرفین ، حتی یبثها سبعة و عشرین حرفا. ))

- علم و دانایی از 27 حرف تشكیل می شود، تمام آنچه پیامبران (تاكنون ) آورده اند 2 حرف است و مردمان بیش از این 2 حرف تاكنون نشناخته اند. آنگاه كه قائم ما قیام كند 25 حرف دیگر را آشكار سازد، و میان مردمان بپراكند، و آن 2 حرف را (نیز) بدانها ضمیمه سازد، تا 27 حرف را